«راه گران» در شعر حافظ


 






 
به قول مطرب و ساقي برون رفتم گه و بي گه
کزان راه گران قاصد خبر دشوار مي آورد
اين بيت از غزل حافظ نيز مانند بسياري از بيت هاي او، که به وسيله ي کاتبان در زمانهاي مختلف نسخه برداري شده بخصوص در مصراع دوم، داراي تفاوت هائيست که ما ضمن توضيحاتي که خواهيم داد، به اين اختلاف ها، اشاره خواهيم کرد. بيت مورد بحث در حافظ خانلري و حافظ انجوي بصورتي که آورده ايم ضبط شده، امّا در حافظ پژمان بجاي (کزان راه گران ) (کزين راه گران ) وجود دارد.
در حافظ خانلري سه نسخه بدل بحاشيه برده شده: 1-(کزين راه گران منزل ) 2-(کزين ره کردن منزل ) 3-(کزين راه گرديم منزل ).
در نسخه «خلخالي» (کزين ره کردن منزل ) در متن آمده و (کزاف راه گران قاصد) بحاشيه برده شده است، در «حافظ کهنه» که به کوشش ايرج افشار در سال 1348 منتشر گرديده «کزين راه گران منزل» در متن و ازان راه گران قاصد،در حاشيه قرار دارد ، در اينجا ابتدا به «شرح سودي» و توضيحات شادروان حسينعلي ملاح در کتاب (حافظ و موسيقي، چاپ دوم، ص 174-173 )مي پردازيم: موسيقي دان صاحب نظر ملاح هنگام توضيح درباره ي کلمه ي« قول» چنين مي نويسد: [(قول )در اين بيت روي در دو معنا دارد، يکي( قول مطرب) که مرا آواز خواننده است و ديگر( قول ساقي) که مقصود، گفته يا نظريه ي تشويق آميز ساقي است. واژه (راه گران) نيز به دو معناست يکي طريق و معبر سخت و ناهموار و دشوار و يکي ديگر( لحن سنگين و فراخ) که البته دراين مقام بمعناي اخير به کار نرفته است.
سودي در مقام بيت نوشته است:« با حرف (مطرب و ساقي) گاه بي گاه از مجلس خارج مي شدم که قاصد را پيشواز کنم، چونکه از راه بسيار سخت و دور، به دشواري خبر مي آورد: يعني دايم از مجلس بيرون ميآمدم و براهي که قاصد ميآيد نگاه مي کردم که او را استقبال نمايم. زيرا منزل جانان بسيار دور واقع شده و راهش هم بسيار سخت است، همچنين است که قاصد از آنجا بزحمت و مشقت زياد خبر ميآورد پس استقبالش واجب است.
بنظر بنده، چنانچه «راه گران» را معبر يا طريقي ناهموار و بعيد فرض کنيم، معني محتمل بيت، بر اين تقريب تواند بود: تحت تأثير آواز خوش موسيقي دان و باده هائي که به تشويق ساقي مي نوشيدم، گاه و بي گاه از خود بيخود مي شدم و به عوالمي مي رفتم که از آن عوالم و راه سخت و ناهموار، آن قاصد براي ما خبر دشوار مي آورد و ضمناً شايد يادآوري اين نکته چندان بي فايده ننمايد که:« برون رفتم بقرينه «قول» و «راه گران» در صورتيکه معناي موسيقائي مورد نظر باشد، گوئي يادآور اين معنا نيز تواند بود که... از لحن معهود خارج مي شدم...
پيش از اينکه بتوضيحات خود (بدون داعيه ي حافظ شناسي ) بپردازيم تذکر چند نکته را ضرور مي دانيم ،بغير از تعبيري که براي «قول و غزل» از سوي «شمس قيس رازي» و «صفي الدين ارموي» و «عبدالقادر مراغي » بعمل آمده، مبني بر اينکه «قول »آهنگهائي را گويند که بر روي شعر عربي ، گذراند و «غزل» بآهنگ هايي گفته مي شود که بر روي شعر فارسي مي سازند، حافظ همواره بمعناي موسيقائي کلماتي مانند، سرود، ترانه ،قول ، غزل ، صورت و ... توجه داشته است از جمله در اين ابيات :
دلم از پرده بشد حافظ خوش گوي کجاست؟
تا به قول و غزلش ،ساز، توائي بکنيم
چو در دست است روي خوش بزن مطرب سرودي خوش
که دست افشان غزلخوانيم و پاکوبان سراندازيم
مغنّي نواي طرب ساز کن بقول و غزل قصّه آغاز کن
البته توجه داريم که «قوالي» بمعني خواندن آواز با آهنگ و شعر يا نوازندگي بدون شعر است. درباره ي کلمات «مطرب» و «ساقي» نيز در بعضي از اشعار حافظ ترکيب مطرب و ساقي در کنار هم بمعني خواننده و نوازنده قرار گرفته است .ازجمله بيت مطروحه مي باشد يا اين بيت :
خزينه داري ميراث خوارگان کفراست بقول مطرب و ساقي به فتوي دف و چنگ
از اين گذشته در تصوير قديمي شماره ي سه، جلد يکم، ص 34 سر گذشت موسيقي ايران، تأليف استاد فقيد گرامي روح الله خالقي بانوئي را مي بينيم که در يکدست جام باده و در دست ديگر سازي شبيه به «عود» دارد، يا نگاره اي بر روي تنگ نقره ي عصر ساساني وجود دارد که بانوئي در دستي صراحي و در دست ديگرش چغانه گرفته است:ا رک. حافظ و موسيقي تأليف روانشاد «ملاح» چاپ دوم، ص 88 ,]و از اينگونه تصاوير بسيار است که زينت بخش موزه هاي بينگانگان گرديده است.
اينک، ابتدا به معاني موسيقائي کلمات و لغاتي که در بيت مورد نظر آورده شده توجه مي کنيم و پس از آن به توجيه بيت و نمونه اي از اختلاف نسخ مي پردازيم:
قول =آهنگ، نغمه، آواز.
مطرب=نوازنده، خواننده، آهنگساز و نغمه پرداز
ساقي =مانند مطرب ،مغني ، نوازنده يا خواننده که همراه مطرب نواي طرب ساز مي کرده، البته در بعضي از اشعار خواجه ي شيراز کلمه ي ساقي بخودي خود مبيّن باده نيز هست.
راه =لحن، آهنگ، مقام و گوشه اي از آواز و آهنگ.
گران =دشوار، سخت، ثقيل.
قاصد=کسي که آهنگ انجام کاري را دارد که در اين بيت منظور، مطرب و ساقي هستند و پيام آور شادي و طرب ، نه نامه رسان يا پيک.
برون رفتن = از خود بي خود و بي خبر شدن.
امّا چون در بعضي نسخه ها «کزان راه گران» ضبط شده و کلمه ي آن اشاره بدور دارد، شارح متوجه راه يعني جاده شده و (راه گران ) را، راه دور و سخت پنداشته، ولي ضبط نسخه ي، پژمان «از اين راه گران» است و اشاره بنزديک دارد و ابهام دور بودن را بر طرف مي سازد، و اضافه مي کنيم که کلمه ي «گران» بمعني دور يا فراخ ديده نشده، بلکه بمعني سخت، دشوار و ثقيل است مانند: گرانبار، گرانقدر ، گران جان، گرانبها و...
اينک براي روشن شدن ترکيب «راه گران» در معناي موسيقائي آن به بيتي از ديوان «خاقاني» مصحح استاد گرامي دکتر ضياء الدين سجادي : ص 7-توجه مي کنيم .
چه خوش حيات چه نا خوش چو آخرست زوال
چه جعد زخمه چه ساده چو خارجت نوا
«زخمه »بمعني آهنگ و جعد بمعني پيچيده مي باشد.بر خلاف زخمه يا آهنگ ساده و آسان، بي فايده نيست اگر ياد آور شويم که آواز داراي چند گونه تحرير است که اهل فن بآنها:« زير و روه»« مقطع» ،« چکشي »و( بلبلي) مي گويند و صحيح ترين طرز خوانندگي.« مرصّع خواني» است که از بحث ما خارجست.
امّا «حافظ» در برابر کلمه ي« جعد» کلمه ي« مرغول» را به کار برده:
بشنو که مطربان چمن راست کرده اند آهنگ چنگ و بربط و مرغول ناي وني
مرغول را برافشان، يعني برغم سنبل گرد چمن بخوري همچون صبا برافشان
«مرغول» در لغت بدين معناست [مرغول بر وزن مقبول، بمعني پيچ و تاب باشد و زلف و کاکل خوبان را نيز گويند، وقتي که آن شاخ شاخ کنند و بعد از آن پيچيده تحرير و پيچش نغمه و آواز را هم گفته اند و آواز مطربان و خوانندگان و مرغان را بدين سبب مرغول و مرغوله خوانند برهان مصحح معين چاپ زوار
بنابراين نغمه وآواز مرغول مانند آواز جعد يا زخمه جعد در شعر خاقاني و راه گران در شعر حافظ است نه راه دور ور فراخ يا خارج خواندن آواز بوسيله حافظ از فرط مستي و بي خبري، انا هم که اهل باده گسارير هستند به تشويق ساقي احتياجي ندارند.
اما شرح سودي به تجسم يک پرده نمايش بيشتر شباهت دارد زيرا مي فرمايد با حرف مطرب و ساقي، يعني هنگامي به جاي نوازندگي و خوانندگي مشغول حرف زدن بودند، من حافظ دايم از مجلس خارج مي شدم وبراهي که قاصد مي آمد و خيلي هم راه دورو سختي بوده نگاه مي کردم تا ببينم کي از راه مي رسد و چون راه دور و سخت بوده پس استقبالش واجب بوده است.
خلاصه اينکه حافظ گاه و بي گاه ، ديوانه وار از مجلس طرب و محفل انس خارج مي شده و سري بدر حياط ميزده ، کوچه را نگاه مي کرده، تا ببيند قاصد از راه مي آيد يا نه ؟ در چنين حالتي که آدمي اينهمه دلشوره و دل واپسي دارد اصولاً مي تواند بزمي مهيا و عيشي مهنا داشته باشد؟
باري بيت موصوف با توضيحاتي که داديم، مي تواند متضمن اين معني گردد:
مطرب و ساقي که هر دو صاحب قول يعني نوازنده و خواننده بوده اند همان قاصدي هستند که آهنگ رساندن نغمه يا نغماتي را داشته اند و اگر کلمه قاصد را به صورت اصح بپذيريم، تنها مطرب و ساقي مي توانند رساننده اين سرود و پيام آهنگين باشند، ته نامه رسان يا پيک، منتهي چنان راه گراني را را مي نواخته اند يا نغمه و آهنگ دشواري ساز کرده بوده اند که حافظ موسيقي دان خوش آواز را هم گاه و بيگاه از خود بي خود و بي خبر مي ساخته يا از خود بيرون مي رفته و طبعاً آن نغمه و آهنگ دشوار نيز بگوشش دشوار مي رسيده، يا پيام آور، پيام را دشوار مي رساند. خواجه شيراز، خود، گاه از مطرب طلب مي کرده، راهي بزند که يا آن (رطل گران )توان زد.
اما در نسخه بدلهائي که نقل کرديم، ديديم که در نسخه بدل حافظ خانلري (کزين راه گرديم منزل) ضبط شده که با احتمال زياد، اشتباه کاتب به نظر مي رسد و اگر کزين ره گردي منزل صحيح باشد، بيت باين صورت مي نمايد:
به قول مطرب و ساقي برون رفتم گه و بي گاه کزين ره گري منزل خبر دشوار مي آورد
ره گردي در اصطلاح موسيقي دانها مساوي (Modulation )يا به قول موسيقي دانهاي سنتي مرکب خواني ناميده مي شود، يعني آهنگساز يا خواننده و نوازنده قادر بايد بتواند در پرده هاي مشترک و با ظرافت تغيير گام بدهد، يا ره گردي و پرده گرداني کند بدين معني اگر موسيقي داني آهنگي در اصفهان ساخته يا خواننده و نوازنده اي نغمه اي در اصفهان سرداده، با تغيير گام در پرده هاي مشترک به دستگاه سه گاه برود و دوباره به منزل يا خانه نخست، که همان اصفهان بوده باز گردد، پس ره گردي منزل که به وسيله مطرب و ساقي انجام مي شده احتياجي هم به حضور قاصد ندارد. همچنانکه در ابتات ديگري از حافظ مي بينيم که از «پرده گرداني » سخن مي گويد که دقيقاً همان Modulation مي باشد مانند اين بيت :
مطرب پرده بگردان و بزن راه عراق که بدين راه بشد يا روز ما ياد نکرد.
يا در بيت ديگر مي گويد:
نواي مجلس ما را چون برکشد مطرب گهي عراق زند گاهي اصفهان گيرد
که صاحب برهان قاطع اين عمل را ساز گري ضبط کرده است و در بيت ديگر حافظ بدون اينکه نامي از قاصد به ميان آورد ازمطربي سخن مي گويد که ساز عراق مي سازد و قصد و آهنگ بازگشت راه حجاز مي کند:
اين مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
به هر حال ترتيب راه گران و منزل که در نسخه کهنه نيز موجود است مبين همين معاني موسيقاتي است و مي تواند بهنجار و درست باشد.
منبع:پايگاه نور ش31